اگر یک خانم چادری باشی ، می دانی چه می گویم !!!!
اگر وقتی که در خیابان های دلگیر تهران راه می روی با نیم نگاهی به هم سن و سال های خودت ، به این حجاب افتخار کنی ، می دانی چه می گویم !!!! اگر وارد بعضی پاساژها بشوی و هزاران نگاه ، بی وقفه زیر نظر بگیرند سر تا پایت را ، اگر در بعضی خیابان ها و مغازه ها و مطب ها با ورودت چشم ها حیرانت شوند ، اگر نزدیک ترین دوستان و اقوام به خاطر این حجاب چپ چپ نگاهت کنند ، می دانی چه می گویم !!!
و اگر غیر از این باشد هرگز نخواهی فهمید که چه لذتی است در این حجاب!!
وقتی در این هوای گرم تابستان ( که به حق صبر آدم را می برد ) با گوشه چادرت سعی می کنی صورتت را خنک کنی و خانم مسن کنار دستت با ترحم نگاهت می کند و می گوید :((دخترم این روسری رو یه کم بکش عقب!!!)) و تو لبخند می زنی اما یک بند انگشت از این حجاب را به هوای تازه نمی دهی.
لذت حجاب را درک نمی کند آن خانم کنارت در حالی که شال نازک سرش را مداوم بازو بسته می کند بلکه از این داغی آفتاب فرار کند ، نگاهی به چهره تو می اندازد و به دوستش می گوید :((خدا رو شکرکه ما جهنمی هستیم وگرنه من هلاک می شدم !)) انگار لذت حجاب را هرگز نچشیده!!
لذت حجاب را آن مغازه دار هم نمی داند وقتی که با تعجب می پرسد :((خانوم !! چرا شما چادر می پوشید؟؟؟ ))
این جا هیچ کس نمی داند !!! لذت در حجاب است و بس!